جامعه ارتباطی، جامعه تماشاگر نیست، جامعه کنشگر است. پس اگر گوشهای شنوا در فضای رسانه ای به سخنان اساسی کم شد و آنان که سخنان بحق دارند و سنجیده سخن میگویند، از این میانه به حاشیه رفته اند و به جای آنان، رسانه هایی که درشتگویی میکنند و باج میخواهند و بر طبل تفرقه و نفرت میکوبند، میداندار شدهاند باید احساس خطر کرد که جامعه ارتباطی، دچار سستی و ضعف شده است...
حتی اگر دولت روحانی عزم راسخ در گذار از « اقتصاد دولتی – نفتی – رانتی و فراگیری فساد » داشته باشد آیا دیگر قوا و نهادهای حاکم با دولت همراهی و همکاری خواهند کرد؟ چرا که گذر از این وضعیت جز با اجماع کل حاکمیت ممکن نخواهد شد. سئوال این است که آیا به رغم هم تاکیدات و تصریحاتی که برای گذر از « اقتصاد دولتی – نفتی – رانتی و فراگیری فساد » توسط نهادها و مقامات حاکم می شود اینها چقدر حاضرند به الزامات آن در عرصه عمل پایبند بوده و آنها را اجرایی سازند؟ طبعاً تا زمانی که چنین اجماعی در عرصه نظر و عمل حا
تلاش شود تا محافل گرامی داشت نهضت حسین (ع) از پیرایهها و دروغ بستن به اصل آن واقعه در امان بماند. خوشبختانه در این باره تلاشهای خوبی در نیم قرن اخیر چه در میان روشنفکران دینی و چه برخی علمای سنتی روشن بین صورت گرفته و تداوم این حرکت تا حذف حداکثری انحرافات در روایت عاشورا می تواند به غنا و مانایی آن در نسل های آتی که عقلگرایی و پرسشگری بیشتری را احتمالا خواهند داشت، کمک کند.
امام حسین نمی توانست با حکومت یزید که با رضایت مردم و بر اساس شورا انتخاب نشده بود بیعت کند و این بدعتی که معاویه در اسلام ایجاد کرد وظیفه مجتهد مجاهدی مانند امام حسین(ع) بود که به عنوان یک وظیفه دینی در مقابل این بدعت بایستد چون هیچ بدعتی از ایجاد یک سیستم سیاسی جاهلی و ارتجاعی به نام دین بدتر نیست .لذا امام حسین براساس وظیفه دینی و به عنوان شخصی که سخنش حجت است وظیفه داشت که در مقابل باطل بایستد تا این بدعت که در دین ایجاد شده بود در نسل های آینده جنبه سنت را به خود نگیرد....
کاندیداتوری حق هر شهروند است چرا که ملت ایران به عنوان صاحبان اصلی کشور خود باید تصمیم بگیرند سکان مدیریت میهن را در اختیار چه کسی بگذارند. بنابرین نه رهبر و نه هیچ فرد و مقام دیگری حق ندارد مانع نامزدی فردی شود مگر آن که قانون و دادگاه به طریق شفاف و دموکراتیک از حضور کسی به عنوان انتخاب شونده جلوگیری کند. به همین دلیل من در انتخابات ۹۲ نیز اعلام کردم مشایی از دیگر نامزدهای اصول گرای تایید شده کفایت کم تری ندارد و دلیلی بر رد صلاحیت او در دست نیست اگرچه انتخاب او را به ریاست جمهوری فاجعه می دان
تحلیلی که از این سخنان بر می آید شبیه تحلیلی است که از عذرخواهی یار نزدیک احمدی نژاد، سعید مرتضوی برداشت می شود به خصوص جایی که از “شهدای” کهریزک سخن می گفت. این ادبیات تهدید است...آنها که در حصرند و حامیانشان، همه ی این روزها و این اتفاقات را جلوتر پیش روی همگان آورده بودند. به احترام دلسوزی اثبات شده آنها مساله حصر را می توان حل کرد.
شاید بتوان از ارتباط میان شجریان با جامعه و جامعه با او به مدد برخی ویژگیهای فرهنگی ما ایرانیان بهتر رمزگشایی کرد. قدرت «شاعرانه دیدن» جهان، «رندی» و «کیمیاگری» را ازجمله توانمندیهای جامعه ما در فرازها و فرودهای تاریخی میدانند و انصاف آنکه هنر «شاعرانه، رندانه و کیمیاگرانه» شجریان در رویارویی با جهان پیرامونش دیدنی و ستودنی است. آواز او صدای هنرمندانه و ناگفتنیهای مردمی است که هر جا خوانده، خواستهاند «مرغ سحر» بخواند و داغهای نهفته را تازهتر کند. دیدنی و شنیدنی آنکه شجریان هرگز این داغها
آنچه شجریان را به اوج رسانده هنر فاخر او در کنار اشتیاقی است که برای هنرمند مردمی بودن از خود نشان داده است. این جایگاه رفیع را نه کسی به او داده است و نه کسی می تواند از او بگیرد. او خود را با هنرش اثبات کرده و اکنون یکی از ارزشمندترین سرمایه های نمادین ملت در عرصه هنر و آواز است. این سرمایه های نمادین موجد همبستگی ملی، معرف یک ملت و بخشی از هویت آن هستند. هر کس قدر او را بشناسد قدر خود و ملت خود را شناخته، و هرکس او را انکار کند، به انکار خود نشسته است. ممکن است کسانی اخلاق، عقاید، سیاست و سبک
تجربه نشان داده تمركز بر اصلاحات دولت محور به تنهايي به نتيجه نخواهد رسيد. اصلاحات دو سو دارد. يك سوي آن دولت است و سوي ديگر آن جامعه است. ما ناگزيريم تا اطلاع ثانوي و تا زماني كه چند حزب اثرگذار در كشور داشته باشيم به صورت جبههاي و ائتلافي حركت كنيم تا از ظرفيتهاي ديگر توسعه سياسي مانند انتخابات براي توسعه و پيشرفت كشور استفاده كنيم.
افزون بر این کمتر هنرمندی است در اوج شهرت و اقتدار هنری، شخصیت اخلاقی و استقلالاش را چنان هنرمندانه حفظ کند که نماد استقلال جامعهی ایران در برابر تبلیغات رسمی شود. پس از ۸۸، شجریان نشان داد آماده است از تریبونهای با مخاطب میلیونی صدا و سیما بگذرد و هنرش را در خدمت بزک کردن تبعیض و بیعدالتی سیاسی خود حق پنداران قرار ندهد. این گذشت سخاوتمندانهی شجریان، او را در دورهی سفلهپروری هنری به الگوی اخلاقی جامعه هنری ایران تبدیل کرد.