نحوه رفتار شورای عالی امنیت ملی در زمان آقای جلیلی و تیم جبهه پایداری و صدا و سیما را باید با امروز مقایسه کنیم که مراسم علیه تیم مذاکره کننده به صورت زنده از صدا و سیما پخش می شود. آن زمان حتی آقای روحانی را که نماینده رهبری در شورای امنیت ملی بود در تلویزیون راه ندادند چون منتقد بود!
بسیاری از مفسران خارجی علت عصبانیت نتانیاهو و جنگ طلبان آمریکایی و عرب را از مذاکرات جاری در آن می دانند که به باور ایشان در صورت دست یابی ایران و ٥+١ به تفاهم جامع، هیچکدام از طرفین انگیزه و دلیلی برای به هم زدن آن ندارند و این مسئله را در درجه اول به سود نظم و ثبات سیاسی در ایران، امنیت ملی و پیشرفت اقتصادی ایرانیان ارزیابی می کنند. براندازان ایرانی جمهوری اسلامی نیز همین تحلیل را دارند.حال باید دید دلواپسان چرا اینقدر خشمگین و عصبانی شده اند؟!
سخن ما با جناح رقیب نیز همان است و به هر رو به آنان اجازه نمی دهیم با گذشته گزینشی و یک جانبه مواجه شده اشتباهات مهلک خود و پیش بینی ها و انتقادها و هشدارهای به موقع ما را نادیده بگیرند و در این زمینه نیز برپایه معیارهای دوگانه عمل کنند و سخن گویند. در ایام بازجویی پیشنهاد کردم برای ریشه یابی همه جانبه انتخابات ۸۸ کمیسیون ملی و مشترکی تشکیل دهند تا جمع بندی آن هرچه بود ما بپذیریم اما آنان زیربار نرفتند زیرا هدفشان از بگیر و ببندها حل مسئله نبود بلکه یک دست کردن حکومت به هر قیمت بود.
کاش حضرتعالی گروهی از قضات و حقوق دانان بی طرف را مکلف می کردید تا با گفتگو با این آزاده دربند بار دیگر اتهامات سپاه به این خدمتگزار صدیق نظام را بررسی می کردند و یا امکان مناظره با هر مدعی از هر جناح و سلیقه را با ایشان فراهم می کردید تا سیه روی شود هر که در او غشّ باشد.
در انقلاب 57 معدن خرده قدرت کشف شد. و امام (ره) آن را مفصلبندی کرد. منظور من از خرده قدرت تاثیرگذاری شهروند متفرد است در حالی که کلان قدرت اثرگذاری نهادها و سازمانهای رسمی است. در دوم خرداد این معدن دوباره کشف شد و این بار یک روحانی دیگر خرده قدرت را تجمیع کرد و به صحنه آورد....
نرگس سرافراز ما، هم شاگردی کلاس های قرآن ما، بی شک تو با آن دل مهربانت هرکجا که باشی منشأ اثری. بگذار ننگ زندانی کردن یک مادر که تنها سرپرست فرزندان خردسالش در غیاب ناخواسته پدر است، بر پیشانی کسانی بماند که قرآن نمی خوانند و اگر می خوانند هرگز به آن عمل نمی کنند.
حالا بیش از هر زمان دیگری زیر ذره بین افکار عمومی قرار گرفته است. از سویی وجود باند فساد اقتصادی در بنیاد تعاون ناجا برملا می شود که تا عالی ترین سطوح فرماندهی پلیس را هم آلوده کرده، و از سوی دیگر درباره پول های کثیف ناشی از تجارت مواد مخدر صحبت می شود که در انتخابات سال های گذشته هزینه شده اند. حالا خبر انحلال موسسه مالی و اعتباری وابسته به قوه قضاییه خراسان، این سوال را بار دیگر فراروی همه دلسوزان کشور و انقلاب قرار داده که چرا حاکمیت جمهوری اسلامی اینگونه تا مغز استخوان آلوده به فساد شده است؟
ما شاهد بودهایم که در سالهای گذشته حتی انتشار نتایج برخی نظرسنجیها از جامعه ایران محرمانه تلقی میشد. برخی تصور میکنند صداقت و روراستی با جامعه در بحرانها و مسائلی که وجود دارد سبب از میان رفتن اقتدار و محبوبیتشان میشود، اما حقیقت این است که صداقت و شفافیت در همه امور باعث ایجاد صمیمیت و اعتماد بیشتر میان جامعه و دولت میشود.
در رسانه میلی ما قوه قضائیه عملکردش عالی و بی نقص است و شهرداری ابدا عملکرد اشتباهی ندارد. مجلس و نمایندگان هم هیچ تخطی از وظایفشان نمی کنند و هرگز دچار نارسایی و مشکلات نیستند. از سپاه و نیروی انتظامی هم که نباید حرف زد. رهبری و نمایندگان ولی فقیه هم که فوق قانون و نقدند. نقد شورای نگهبان هم که توهین به مقدسات است و مجازات سنگین به دنبال دارد. بنابراین همه فریادها بر سر دولت کشیده می شود. صدا و سیما به آزاد شدن یازده میلیارد دلار پس از مذاکرات هسته ای هیچ سخن نمی گوید مبادا مردم نکته مثبتی به ن
به نظرم این دوستان ناآگاهانه ارزش ۱۰ سال زندگی سخت و شرافتمندانهی دور از وطن سراج را زیر سوال میبرند. نمیخواهم وارد جزئیات زندگی سختی که بسیاری از مهاجران سیاسی در اینجا تحمل میکنند، بشوم. همین اندازه اشاره میکنم که سراج از شرایطی سخت درفرانسه، به شرایطی سختتر درایران پاگذاشت . اینطور نبود که خوشی زیر دلش زده باشد و بخواهد چند سالی ماجراجویی کند. بلکه او درد دیگری دارد که با این سنجهها نمیشود اندازهگیری کرد. او از بچههای جبهه است و روحیهی منفعلانه ندارد. او به نقش فعالانهاش در تحول