- صفحه اصلی
- درباره ما
- آرشیو
- سایت قدیم
- جبهه مشارکت ایران اسلامی
- تماس
بخش های اصلی
محسن صفاییفراهانی، عضو جبهه مشارکت و نماینده مجلس ششم معتقد است آنچه دوران احمدی نژاد در کشور اتفاق افتاد، و رفتارهایی را کم و بیش در اقتصاد ایران شاهد بودهایم و این بیراهه رفتنها پیش از این هم اتفاق افتاده بود و باز هم ممکن است رخ دهد، چراکه بیش از ۸۰ درصد سهم اقتصاد ایران در اختیار دولت است و این دولت است که افسار اقتصاد را در اختیار دارد و هیچ رقیبی به عنوان بخش خصوصی در مقابلش وجود ندارد. اگر واقعا اعتقاد دولت بر این باشد که بخواهد از این سیستم رهایی یابد، باید از اقتصاد دستوری و دخالت در سیاستهای پولی و بانکی فاصله بگیرد و برای خروج از اقتصاد دولتی و شبهدولتی ایجاد اتفاقنظر بین تمام ارکان نظام شرایط اولیه چنین حرکتی را ایجاد نماید، در حال حاضر سهم بخشهای غیردولتیها در اقتصاد بیش از دولت شده است، آنها میتوانند هر زمان اراده نمایند، نظرات خود را به دولت تحمیل کنند! ریشه فساد از همین جا شروع شده است پدیدهای که در اقتصاد ایران روزگاری بهعنوان بازوی دولت و یک نهال کوچک بود امروز در اقتصاد ایران به یک جنگل بزرگ تبدیل شده است، جنگلی که بر تمامی اقتصاد ایران سایهانداخته و مقابله با آن فقط کار دولت نیست، همگامی همه ارکان را میطلبد.
این عضو دولت اصلاحات در گفتگو با روزنامه آرمان، می گوید: “آنچه در ایران به عنوان بخش خصوصی از آن نام میبرند تنها یک اسم است، میگویند ۹۵ درصد کشاورزی ایران در اختیار بخش خصوصی است، ولی آنان نیز در نهایت تولیداتشان را به دولت میفروشند و به نوعی کشاورزان، کارگران دولت هستند. در ایران به دلیل وسعت اقتصاد دولتی و پیچیدگی نظام اداری هر دولتی که بر سرکار میآید بهراحتی میتواند قانونگریزی کند چراکه دولتها خود را پاسخگو نمیدانند و اگر دولتی در ایران بر سر کار آید که بخشی از قانون و مقررات را درست به اجرا دربیاورد باید از آن دولت تقدیر و تشکر کرد.”
محسن صفایی فراهانی، با اشاره به وضعیت اقتصادی ایران می گوید: “دولت هایمان یک زمان است که شعار میدهند و پشت شعارها پنهان شده که واقعیتها را نبینند و یک زمان است که واقعیتها را میپذیرند و میخواهند براساس عقلانیت حرکت کنند. واقعیتهای موجود ممکن است تلخ باشند ولی نمیتوان آنها را ندیده گرفت. آمریکا امروز نزدیک ۲۴ درصد تولید ناخالص ملی دنیا را در اختیار دارد. اتحادیه اروپا نزدیک ۲۱ درصد تولید ناخالص دنیاست. عملا نزدیک ۵۰ درصد اقتصاد دنیا در اختیار بلوک غرب است. میزان بودجه نظامی آمریکا بیش از تمامی کشورهای اروپایی، ژاپن و چین است. اینها واقعیتهایی است که دنیا با آن روبهرو است، سهم ایران در اقتصاد دنیا کمتر از نیم درصد است در حالیکه جمعیت ما یک درصد دنیاست. ذخایر و منابع قابل توجهی در کشور داریم به طوری که ما نزدیک ۱۰ درصد ذخایر نفت دنیا و نزدیک به ۱۷ درصد گاز دنیا و نزدیک ۷ درصد فولاد دنیا را در اختیار داریم اما سهم ایران در اقتصاد جهان کمتر از نیم درصد است.”
این عضو ارشد دولت اصلاحات ادامه می گوید : “وابسته شدن و استقلال کشور را از دست دادن، با ایجاد رابطه منطقی تفاوت دارد، نباید خلط مبحث شود، به خوبی میدانیم که چین به فکر منافع ملی ما نیست و باید این را هم بدانیم که روسیه منافع ملی خود را کنار نمیگذارد تا دنبال حفظ منافع ملی ایران باشد و بقیه هم چه در غرب و یا شرق همینطور هستند، طبیعی است که هر کشوری دنبال منافع ملی خودش است، پس اگر میخواهند استقلال کشور را حفظ کنند و به دنبال منافع ملی هستند نباید با قطع رابطه با دنیای توسعه یافته دنبال این هدف بگردند! روابط دو یا چندجانبه براساس ارتباط با کشورهای ضعیف راه حفظ تمامی منافع ملی نیست! عقلانیت و اعتدال و چهارچوب تعامل منطقی و استفاده از مزیتهای نسبی کشور میتوانست شرایط کشور را کاملا تغییر دهد، راندمان بهرهبرداری از چاههای نفت امروز به نسبت کشورهای همسایه حداقل به ۵۰ درصد رسیده است یعنی فاصله گرفتن از مدیریت مطلوب و تکنولوژی روز دنیا! امروز کشور ما از نظر دانش مدیریت و تکنولوژی فاصله زیادی با کشورهای توسعهیافته دارد! این که اتکا میشود به میزان کاغذها، ترجمهها و مقالات علمی ادعایی است که تنها خودمان را گول میزنیم نه دنیا را، زمانی میتوان در زمینه توسعه علم و تکنولوژی ادعا کرد که کشور به لحاظ اقتصادی در ردیف اول کشورهای در حال توسعه میبود و محصولات صنعتی ایران بازار مناسب در منطقه و جهان میداشتند، براساس آمار در سال ۱۹۸۰ کل صادرات صنعتی و نفتی مالزی حدود ۱۶ میلیارد دلار و امروز در سال ۲۰۱۲ مالزی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار صادرات کالاهای صنعتی داشته است. حال طی این سالها سهم ما از صادرات صنعتی چقدر بوده است؟ اگر محصولات پتروشیمی که وابسته به نفت است در اختیار نبود در صنایع دیگر واقعا حرفی برای گفتن وجود داشت؟ آیا این مقالات علمی، ادعای تکنولوژی و تولید صنعتی مدرن را برای کشور به همراه داشته است. ایران اتومبیلسازی را با کره جنوبی آغاز کرد. حال آیا اتومبیل کرهای امروز فاتح بازار جهان است یا اتومبیلهای ایرانی؟ فکر میکنم جواب این سوالها روشن است. صنعت کشور در بازار کشورهای هدف و صاحب نام نتوانسته حضور داشته باشد. امروز متاسفانه چین در تمامی زمینهها فاتح بازار ایران شده است، در حالی که وقتی ایران اتومبیلسازی را آغاز کرد در این زمینه حتی یک گام هم برنداشته بود. اگر بخواهند وارد این بحثها به صورت ریشهای شوند و آنها را حل کنند باید توجه شود که تعامل با دنیا بخصوص در اقتصاد و با روشهای سینوسی جواب نمیدهد آنچه باعث شد کشور با چند قطعنامه شدیداللحن روبهرو شود و تحریمهای بدون حد و مرز به کشور تحمیل شود اسمش مدیریت و تعامل در سیاست خارجی نیست، من میگویم غربیها دنبال منافع کشورهای فقیر نیستند، آنها تماما تا آنجا که فرصت داشته باشند برکشورهای ضعیف سلطه پیدا میکنند و منابع و ثروت آنان را نیز به تاراج میبرند ولی راه مقابله با سلطه این نیست که ارتباط را قطع کنیم، باید با گفتوگو و داشتن رابطه منطقی برپایه عزت و مصلحت ملی پیش برویم.”
وی پیرامون تاثیرگذاری تحریمهای بین المللی گفت: “این تحریمها نظام پولی ونظام تولید کشور را تحث تاثیر قرار داده و خساراتی به کشور وارد کرده است. منتهی اگر دولت گذشته تدبیر به کار میبرد میتوانست با توجه به منابع مالی که در اختیار داشت با مشکلات مقابله کند چرا که دولت دهم در سال ۹۰ معادل ۱۱۸ میلیارد دلار صادرات نفت داشت پس تحریمها آنطور که فکر میشود دولت را آزار نداده بود. همینطور در سال قبل از آن یعنی در سال ۸۹ نزدیک ۹۰ میلیارد دلار درآمد داشت و در سال ۹۱ هم نزدیک ۷۰ میلیارد دلار یعنی فقط در سه سال آخر حدود ۲۸۰ میلیارد دلار کشور درآمد داشته (به اندازه کل سالهای ۶۹ تا ۸۳) آنچه به کشور خسارت وارد کرد فقدان مدیریت منطقی و نبودن برنامه و سیاستگذاری صحیح برای تولید بود! راهکار این نبود که دولت ۷ میلیون تن گندم وارد کند و سپس بگوید تمام سیلوهایمان را پر کردیم و بعد فکر کند که توانسته است با تحریمها مقابله نماید. زمانی که وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت یازدهم گزارش میدهد بیش از ۵۰ درصد صنایع راکد هستند و مابقی با ۳۰ درصد ظرفیت به فعالیت خود ادامه میدهند نشان میدهد که مسئولان قبلی تحریمها را دور نزدند. زمانی دولتی میتواند بگوید که تحریمها دور زده شد که تولیدات و دستاوردهای کارخانجات ایرانی با کیفیت مناسب و مقدار کافی و قیمت رقابتی در بازار داخلی عرصه را بر محصولات وارداتی تنگ میکرد، باز هم تاکید میکنم اسم این خسارتهای وارده به کشور و مردم، (خسارت مدیران ناکارآمد بود) یعنی کشور دوجانبه از آنها خسارت خورد؛ یک به دلیل ادعاهای نامربوط که باعث شدند تحریمهای ناجوانمردانه به کشور تحمیل شود در حالی که همه میدانند فعالیت هستهای ایران محصول هشت سال گذشته نیست و سابقه بیش از ۲۰ سال دارد ولی تدبیری که دولتهای پیشین به کار میبردند این بود که نگذارند تحریمها شکل بگیرند؛ ولی مسئولان بعدی فقط با شعارهایی که تماما مصرف داخلی داشت از صدور قطعنامهها و تحریمها استقبال کردند! بدیهی است در آن شرایط ناچار بودند که شعار بدهند قطعنامههای صادره ارزش کاغذپاره هم ندارد!”
این زندانی حوادث بعد از انتخابات تاکید کرد “به هیچ عنوان نمیتوان وضعیت کنونی را با زمان جنگ مقایسه کرد. من معتقد هستم که بحران اقتصادی کنونی از بحران اقتصادی در زمان جنگ شدیدتر است. من در آن مقطع زمانی در وزارت صنایع سنگین به عنوان قائم مقام وزیر مشغول به خدمت بودم و از تمامی اطلاعات بطور کلی آگاه بودم و بنابراین میگویم که این بحران با زمان جنگ قابل قیاس نیست اما اگر دولت میخواهد از این بحران عبور کند باید با توجه به پشتوانه ۱۸ میلیون رای که دارد واقعیتها را با مردم در میان بگذارد. من معتقد هستم اینکه دولت در گفتوگوی تلویزیونی واقعیت را به مردم بگوید و مطمئنا اثر آن مطلوب است، وقتی دولت میگوید خزانه خالی است یا مواردی مشابه آن، واقعیتهایی است که اگر مردم قرار است با خبر نشوند چه کسانی باید باخبر شوند، آن طرف دنیا که آمارهای خود را میدهند! قبل از اینکه دولت احمدینژاد کنار برود و بانک مرکزی اعلام کند رشد اقتصادی ایران منفی بوده است، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول گفته بودند که رشد اقتصادی ایران منفی بوده است.”