- صفحه اصلی
- درباره ما
- آرشیو
- سایت قدیم
- جبهه مشارکت ایران اسلامی
- تماس
بخش های اصلی
جبهه مشارکت ایران اسلامی در همبستگی با جنبش های ازادیخواهانه منطقه و پیروزی جنبش های مردمی تونس و مصر بیانیه تحلیلی زیررا صادر کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
مبارزه آزاديخواهانه پیروزمند مردم تونس عليه ديكتاتوري كه از يك واكنش خودجوش و تودهاي در دفاع از يك مظلوم آغاز شده بود، اكنون در ادامه منطقي خود به يك جنبش گسترده دموكراسيخواهي در سطح جهان عرب (اسلام) فرا روييده كه سقوط دیکتاتور و برگزاري انتخابات آزاد و منصفانه فارغ از مداخله نيروهاي نظامي و امنيتي در رأس مطالبات آن قرار دارد.
از فرداي استقلال تونس و بويژه ظرف 23 سال حکومت زينالعابدين بن علي هرگز يك فضاي انتخاباتي آزادانه و به دور از مداخله نيروهاي نظامي در این کشور شکل نگرفت و در عوض سایه دیکتاتوری روز بروز سنگین تر و نقض حقوق بشر فراگیرتر شد. تبعيد متفكرين و سركوب دگرانديشان، بازداشتهاي دلبخواه و به دور از محاكمه عادلانه، شكنجه زندانیان، سلب حق سازمانيابي اقشار اجتماعی و تشكليابي شهروندان، سركوب مدافعين حقوق بشر و فشار و محدودیت نويسندگان و روزنامهنگاران و وبلاگنويسان و فعالان عرصه اينترنت و فضاي مجازي و اعمال سانسور بر رسانه ها سکه رایج حاکمیت دیکتاتوری بود.
تجربه تونس نشان داد كه فقر و فساد و تبعیض با ديكتاتوري همزاد و در غیاب جامعه مدنی همپای يكديگر هستند و در سوی دیگر مطالبات عدالتخواهانه و مردمسالارانه نیز هرگز جداي از يكديگر نيستند.
قیام پیروزمند مردم تونس همچنين بيانگر آن است كه ديكتاتورها و مستبدين هر قدر هم كه بتوانند در پس وعدههاي فريبنده «پيشرفت» و نيز نقش آفرینی نظاميان در پس صحنه های انتخابات چند صباحي بر اسب مراد بتازند، فرجامي جز سرنگوني نخواهند داشت و ثبات، آرامش و امنيت پايدار جز در سايه تامین آزادیهای مدنی و انتخابات آزاد و منصفانه ممكن نيست.
مبارزه آزاديخواهانه مردم تونس پيوندي تازه ميان «خيابان» و «صندوق انتخابات» برقرار كرده و مطالبات مربوط به اصلاح قوانين انتخاباتي زنگ خطر را براي همه مستبدين و ديكتاتورها به صدا درآورده است.
اكنون ديگر ديكتاتورها و نظاميان مداخلهگر در سياست، نميتوانند بياعتنا به مطالبات بيان شده در كف خيابان ها، فرد مورد نظر خود را از صندوق انتخابات بيرون بياورند.
پيوندي كه ملت عرب به ويژه جوانان و نسل جديد بين خيابان و انتخابات برقرار كردهاند، به نحو بارزتري در حركت انقلابي ملت مصر مشاهده شد. تا آنجا كه اين جنبش را نميتوان بدون نقش و تأثيري كه سرخوردگي ملت و بخصوص جوانان از نحوه برگزاري انتخابات ریاست جمهوری ٢٠٠۵ و انتخابات اخير مجلس ملي مصر که رئیس جمهور و حزب حاکم پیروز قاطع آنها معرفی شدند باز شناخت و آن را تحليل و بررسي كرد و درسهاي لازم را از آن بدست آورد.
البته برگزاري انتخابات فرمايشي در طول دهههاي حاکمیت نظاميان و ديكتاتورهاي مادامالعمر چيز جديدي نيست، آنچه كه جديد است ظهور يك نسل تحولخواه و مأنوس با اينترنت و سایت های اجتماعی نظیر فيس بوك و توييتر و جهان نگراست که می توانند شبکه های اجتماعی گسترده و سریع العمل را شکل دهند. مسأله اين است كه ديكتاتوري ها نميتوانند همچون سابق انتخابات را در جايي كاملاً دور از حوزه نظارت مردمي و بويژه نظارت چشمان مسلح به اينترنت برگزار كنند. تا آنجا كه تقلبهاي گسترده انتخابات مجلس مصر در پاييز گذشته افشاگري گسترده در فضاي مجازي اينترنت را به همراه داشت و شوق مشاركتجويي در تعيين سرنوشت از آنجا كه پاسخ لازمه را در صندوق انتخابات و نمايندگان نيافت، تبديل به مشاركتجويي ملي در شبكههاي اجتماعي و شبكههاي فضاي مجازي و پس از آن در خیابانها شد. تصادفي نيست كه اين جنبش از سوي ناظرين و تحليلگران بيروني به عنوان يك «جنبش بدون رهبر» معرفي شده، زيرا آن گستردگي و تكثر بيكران این شبكههاي اجتماعي و نیز شبكههاي مساجد، قهوهخانههاي عرب، سازمانهاي جامعه مدني، جنبشهاي دانشجويي، جنبش زنان و ... را هرگز نميتوان به انحصار يك رهبري واحد در آورد.
مبارزه مردم تونس و مصر اعتباري تازه و جهاني به آنچه كه «خيابانهاي جهان عرب» ناميده ميشود بخشيده كه تداعي كننده اعتبار نام ايران و ايراني از پس انقلاب اسلامی و جنبش انتخاباتي سبز اخیر است.
دقيقاً در همين نقطه است كه ميتوان تشابهها و برخی تفاوتهاي انكار ناپذير اوضاع در مصر و تونس و خاورميانه را با وضعيت ايران پس از انتخابات سال گذشته دريافت.
شعار «الشعب يريد اسقاط النظام» كه محوريتي بيچون و چرا در مصر يافت موضوع اجماعی جنبش سبز نيست. زيرا مصريها سی سال دیکتاتوری و سيطره امنيتيها و نظاميان بر عرصه سياست تجربه و بدنبال تغییر آن بودند ، در حالي كه در كشور ما مردم در سی و دوسال پیش درست در همین روزی که مبارک سقوط کرد انقلاب کرده و رژیم استبدادی و سلطنت موروثی را سرنگون کردند و حال سبزها بدنبال میراث این انقلاب یعنی اجرای بدون تنازل قانون اساسي به عنوان مطالبه و محور وفاق ملي است و اعتراض ها متوجه حاکمان تمامیت خواه و هستههاي مداخلهگر نظامي و امنيتي در عرصه سياست و انتخابات است كه قانون اساسي را به گروگان گرفته و تحت مخاطره و حتي اسقاط قرار دادهاند.
اگر بخواهيم اوضاع دو كشور را مقايسه كنيم،در ایران بر خلاف مصر رخنه و نفوذ تباهيآور و انحطاطبخش امنيتيها و هستههاي سياسي- نظامي در عرصه انتخابات و سياست فعلاً در نقطههاي آغازين خود قرار دارد و از همين جا ميتوان به روشني دريافت كه عزم ملت ما در آري گفتن به انتخابات و نه گفتن به مداخله نظاميها، يك عزم اصلاحطلبانه براي مصون سازي نظام از سقوط و انحطاط است که باید امید وار بود این پیام توسط حاکمیت شنیده شود .
از اين تفاوت عمده و اساسي كه بگذريم شباهت شگفتآوري بين مواضع، ادبيات و عملكرد هواداران رژيم مبارك و اقتدار گرایان ایران از يك سو و مطالبات آزاديخواهانه و تحولجويانه جوانان دو كشور در كف خيابانها از ديگر سو مشاهده می شود. يعني هم ادبيات روزنامه«الاهرام» و رسانههاي رسمي مصر در متهم كردن تحولخواهان به «فتنهجويي»، بر هم زدن «نظم» و «ثبات» و امنيت و تماميت ارضي كشور با ادبيات تريبونهاي رسمي مشابه در ايران نظیر کیهان و صدا و سیما و رسانه های همسو انطباق تام و تمام دارد و هم روياها و آرمانهاي جوانان عرب براي «مصر فردا» با آنچه كه جوانان ايران براي ايران امروز و ايران فردا ميطلبند توازي دلانگيزي نشان ميدهد.
«الاهرام» در حالي تحولخواهان عرب را متهم به فتنه و تحريكپذيري از «خارج» کرد كه تندترين جناحهاي صهيونيستي در اسرائيل نیز بيش از هر كشور ديگر از گسترش و دامنه تحولات مصر اظهار نگراني كردند و اين نشان ميدهد كه اسرائيل از حاکمیت دموكراسي در کشورهای اسلامی هراس دارد و نه ديكتاتوريها اعم از سکولار و دینی ، و گسترش دموكراسي و حقوق بشر و جامعه مدني و آزادي بيان را منافي فلسفه وجودي خود ميداند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی با تبریک به جوانان و مردم تونس و مصر و درود به آزادیخواهان سایر کشورهای منطقه حمایت همه جانبه خود را از آنها برای کسب آزادی و استقرار دموکراسی اعلام می دارد و خود را در پیوند با آنها در این مسیر می یابد و می داند.
جبهه مشارکت ایران اسلامی
23/11/89