اصل ٢٥ - بازرسی و نرساندن نامه ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی ، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس ، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون .
نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین می‌کند.
نفی استبداد، نفی استعمار، نفی عقب ماندگی و نفی بی عدالتی خواسته‌ای بیش از یکصدساله است که در جامعه‌ی ما بوجود آمد و در انقلاب اسلامی تبلور پیدا کرد. مردم از زمان مشروطه، استبداد نمی‌خواستند بلکه آزادی و حق حاکمیت بر سرنوشت خود را می‌خواستند؛ وابستگی نمی‌خواستند بلکه استقلال و روی پای خود ایستادن می‌خواستند. عقب افتادگی نمی‌خواستند و توسعه و پیشرفت می‌خواستند یعنی جامعه توسعه می‌خواست، آزادی و حاکمیت بر سرنوشت می‌خواست، استقلال با عدم وابستگی به بیگانه می‌خواست و اینها نخستین مطالبات مردم بود که
آیا این بار صدای سیلی معترضان پرشمار در ده‌ها شهر کشور، دست‌اندرکاران قدرت را از خواب غفلت بیدار می‎‌ سازد؟ آیا فریاد خشم و اعتراض جوانان مطالبه‌گر، فقرای گرسنه، زنان و مردان به جان آمده از فساد و ظلم، کارگران خشمگین از حقوق معوق و پرداخت‌نشده، فارغ‌التحصیلان جویای کار، بازنشستگان ناراضی از گرانی، سپرده‌گزاران معترض به اختلاس و بدعهدی موسسات مالی ـ اعتباری و شهروندان معترض به وضع سیاسی، گوشی برای شنیدن خواهد یافت؟ آیا خون‌های جاری جوانان و نوجوانان بر خاک وطن، وجدان خفته شیفتگان قدرت و ثروت را ب
استقلال و آزادى اگر از جنبه سلبى مهم تر نباشد، اما پرداختن به آن از جنبه منفى دشوارتر و پرهزینه تر هاشمى خواستار حاکمیت اسلام بود و در عرصه حیات اجتماعى به اسلامى باور داشت که با حق حاکمیت مردم بر سرنوشت و آزادىهاى سیاسى و محکم کردن بنیه اقتصادى و مادى و فرهنگى کشور سازگار بلکه مؤید آنهاست و نیز دلباخته عدالت بود. به عنوان اساس رابطه (یا میزان آن) میان مردم با یکدیگر، مردم با حکومت و مردم ما با کشورها و که مردمان...
تلنباری از خشم فروخورده مردمی است که سیاسی نیستند، به هیچ جناحی بدهکار نیستند، طلبکار هستند، آن‌ها سر من داد می‌زنند! آن‌ها سر من و هم‌نسلان من و یا یک نسل بعد و قبل که نزدیک چهل سال است به آن‌ها امید شرایط زندگی بهتر دادیم و می‌دهیم، ما که در سطوح مختلف مدیریتی کشور، بخشی یا تمام این سال‌ها، مسئولیتی را به عهده داشتیم فریاد می‌زنند و هر که بامش بیش برفش...
ما باید در صحنه بمانیم و حرف خود را بزنیم. آقای روحانی کف مطالبات ما را نمایندگی می‌کند. سقف مطالباتمان خیلی بالاتر است. تا روزی که هر ایرانی به دلایل عقیدتی و سیاسی از هیچیک از حقوق شهروندی خود محروم نشود و تا زمانی که هر ایرانی با هر فکر و سلیقه‌ای بتواند از همه‌ی امکانات و مواهب این کشور در یک رقابت سالم و آزاد بهره‌ ببرد، تا آن وقت برابر تمامیت‌خواهی و انحصارطلبی و نیز کاسبان جنگ و تحریم می‌ایستیم تا روزی که ایران برای همه ایرانیان شود، به یاری خداوند و حمایت ملت.
گمان نرود که با حذف زبان انگلیسی همه فرزندان ایران، قاری قرآن خواهند شد؛ در جامعه‌ای که قرآن را به نمط طوسی می‌خوانند و به تعبیر خواجه شیراز که می‌گوید: «حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی / دام تزویر مکن چون دگران قرآن را» از قرآن ابزاری برای ریا و تزویر ساخته‌اند، چه انتظاری داریم که کودکان به سمت قرآن پیش بروند و زبان انگلیسی را رها کنند. ما در این چهل سال به قدری از فرهنگ دینی و اسلامی‌مان بی‌رویه و بدون پشتوانه چِک کشیده‌ایم، که دیگر انبان‌مان خالی است و دیگر چِک‌مان را با هزار امضاء و تض
راه حل بالا بردن رضایت عمومی فراهم کردن امکان ارتباط و نقد و گفت‌وگو است. گفت‌‌وگو بهترین مسیر برای حل بحران است. البته عده‌ای بی‌جهت از گفت‌وگو فرار می‌کنند. باید قدرت پذیرش انتقادات را بالا ببریم و از ارتباط که مهم است، نباید بگذریم. ما نباید کاری کنیم که نارضایتی‌ها به کینه‌ورزی و خشونت تبدیل شود.
بحث ما اصلاح در نظام و ساختار است كه از دهه ٧٠ به اين سمت از سوي اصلاح‌طلبان مطرح شده است. از سال ٧٦ به اين سو همه موارد گفته شده؛ عيان و آشكار با نامه و بيانيه و نطق پيش از دستور و... اما توجهي نشده چون به جاي اينكه وفاق ملي و گفت‌وگوي ملي در خصوص اين مشكلات در نظر گرفته‌شود موضوعات مورد اشاره اصلاح‌طلبان به فتنه و دخالت عوامل بيگانه و... تبديل شده است.
جامعه ما از بحران فراگیر بی‌اعتمادی رنج می‌برد. اعتمادبه‌نفس آحاد ملت ایران فروکاسته شده است. مردم به مردم، مردم به حکومت‌گران، حکومت به مردم و سرانجام اجزای حکومت به یکدیگر بی‌اعتمادند و در کوران این بی‌اعتمادی سرمایه‌های اجتماعی کشور آسیب جدی دیده است...ما به انتخاب مسیر اصلاحات و هزینه دادن‌های مکرر برای این مسیر می‌بالیم و هیچ‌گاه از اتخاذ هدف و روش اصلاحی شرمسار نیستیم. مرزبندی اصلاح‌طلبی با خشونت‌گرایی سرکوب‌گرانه از یک‌سو و نفرت‌آفرینی و آشوب‌طلبی سرنگونی‌طلبان از سوی دیگر کاملاً روشن و پ

حمیدرضا جلائی‌پور
سید مصطفی تاج‌زاده

براي قرار دادن لوگو زير در سایت یا وبلاگ خود، كد را در قسمت (head) سايت يا وبلاگ قرار دهيد.