اصل ٢٥ - بازرسی و نرساندن نامه ها، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفنی ، افشای مخابرات تلگرافی و تلکس ، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون .
نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین می‌کند.

مصطفی تاجزاده: ضیا نبوی، نه کینه می‌ورزد و نه طلبکاری می‌کند

1396/10/19

مصطفی تاجزاده در سالروز تولد ضیا نبوی زندانی سیاسی محبوس در زندان سمنان گفت: کمتر جوانی به اندازه ضیا در جمع ما زندان دیده است. باوجود این او را در رسانه‌های گروهی خیلی نمی‌بینیم. صداوسیمای میلی که تکلیفش روشن است. رسانه های فارسی زبان دولتهای خارجی هم امثال ضیا را عملا بایکوت می کنند، درصورتی که علی‌القاعده او یکی از بهترین سوژه‌های آنهاست برای اینکه هر روز خبری به سودش و علیه جمهوری اسلامی منتشر کنند. همین رسانه‌ها درباره برخی جوانان که چند ماه زندان کشیده‌اند، چند برابر ضیای ۸ سال در حبس، خبر و گزارش و تحلیل پخش می‌کنند. در فضای مجازی نیز شبکه‌های پر مخاطب که ظاهرا در اعتراض به تک‌صدایی جمهوری اسلامی تاسیس شده‌اند و مدعی دفاع از ستمدیدگانند، آنها نیز این مبارز راه آزادی را بایکوت کرده‌اند. سرچ کنید ببینید چند خبر و گزارش و تحلیل درباره سید ضیا نبوی در این کانال‌ها پیدا می‌کنید و چند مورد درباره سایرین. چرا؟

ضیا نبوی دانشجوی زندانی، پس از حوادث ۸۸ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او شب ۲۵ خرداد ۸۸ به همراه تنی چند از دوستانش بازداشت و از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به قضاوت قاضی پیرعباسی، به ۱۵ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ده سال حبس در تبعید تبدیل شد. وی در مهر ماه ۸۹ به زندان کارون تبعید و چندی پیش به زندان سمنان منتقل شد. در خواست اعاده دادرسی ضیا نبوی چندبار تاکنون از سوی دیوان عالی کشور رد شده است و او اینک هشتمین سال زندان خود را سپری می‌کند.

در سالگرد تولد این آزاده دربند، تنی چند از دوستان و همکلاسیان سابق او مراسمی را در نبودش گرفتند و حاضران درباره او سخنرانی کردند. در این مراسم مصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاح طلب گفت: زندانیان سیاسی را دو خطر بیشتر تهدید می‌کند؛ کینه توزی و طلبکاری. به دلیل ظلمی که به آنها می‌رود، دائم در معرض این وسوسه‌اند که به‌طریقی انتقام بگیرند از کسانی که بهترین سالهای عمرشان را ضایع کرده‌اند. از یاد نبریم که زندانیان سیاسی شریف‌ترین انگیزه‌ها را دارند، حتی اگر در اندیشه و عمل مرتکب خطاهایی شوند. باوجود این شما در نوشته های ضیا در درون زندان مطلقا کینه نمی‌بینید. انگار نه انگار که این جوان سال‌های سال در حبس است. مساله‌ اش همواره ایران بوده است و مردمش نه خودش.

وی افزود: دومین خطری که زندانی سیاسی را تهدید می‌کند، طلبکاری است. او احساس می‌کند که چند سال برای میهن و مردمش تلاش کرده، سختی کشیده و زجر دیده است. پس ناخودآگاه انتظار دارد که همه جلوی پایش بایستند و احترامش کنند و به مطالباتش پاسخ دهند. هر زندایی که این خصلت را نداشته باشد، قابل تحسین است و ضیا تا کنون چنین بوده؛ نه کینه می‌ورزد و نه طلبکاری می‌کند. به عکس همچنان خود را بدهکار مردم می‌داند.

تاجزاده تاکید کرد: کمتر جوانی به اندازه ضیا در جمع ما زندان دیده است. باوجود این او را در رسانه‌های گروهی خیلی نمی‌بینیم. صداوسیمای میلی که تکلیفش روشن است. رسانه‌های فارسی زبان دولتهای خارجی هم امثال ضیا را عملا بایکوت می کنند، درصورتی که علی‌القاعده او یکی از بهترین سوژه های آنهاست برای اینکه هر روز خبری به سودش و علیه جمهوری اسلامی منتشر کنند. همین رسانه ها درباره برخی جوانان که چند ماه زندان کشیده‌اند، چند برابر ضیای ۸ سال در حبس، خبر و گزارش و تحلیل پخش می‌کنند. در فضای مجازی نیز شبکه های پر مخاطب که ظاهرا در اعتراض به تک‌صدایی جمهوری اسلامی تاسیس شده اند و مدعی دفاع از ستمدیدگانند، آنها نیز این مبارز راه آزادی را بایکوت کرده‌اند. سرچ کنید ببینید چند خبر و گزارش و تحلیل درباره سید ضیا نبوی در این کانال‌ها پیدا می‌کنید و چند مورد درباره سایرین. چرا؟

این زندانی سابق سیاسی درباره دلایل بایکوت ضیا نبوی توضیح داد: دلیل بایکوت را باید در اندیشه و مشی ضیا دید. اگر او روش دیگری برمی‌گزید، فوق ستاره‌ی این رسانه‌ها می‌شد. مشی ضیا اصلاح طلبی است. وقتی از اصلاحات سخن می‌گویم، فرد یا حزب خاصی منظورم نیست. یک جریان تاریخی مد نظر است که همه‌ی ما کم و بیش به آن احساس تعلق داریم و درمورد حال و آینده اش نگران و حساسیم. از پیروزی آن شاد و از شکستش غمگین می‌شویم.

تاجزاده دربخش دیگری از اظهاراتش خاطر نشان کرد: در نقد هر جریانی نیاز به چارچوب و معیاری داریم که آن را خوب یا مفید یا زیبا بخوانیم یا بد و مضر و زشت بنامیم. ملاک پیشنهادی من در فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی شبیه همان است که آقای ملکیان در تعریف روشنفکر بیان می‌کند؛ “کشف حقیقت” و “تقلیل مرارت”. امور را شفاف کنیم تا حقایق بیشتری روشن شود و روشی در پیش گیریم که مردم مرارت کمتری ببینند و درد و رنج و تنگنای کمتری احساس کنند. هر جریان سیاسی و فکری را می‌توان از این دو منظر ارزیابی و آنها را با رقبایشان مقایسه کرد. جریان اصلاحات برغم تمام انتقادهایی که متوجه آن است و من بسیاری از آنها را وارد می‌دانم، اما هنوز بدیل ناپذیر است و در قیاس با رقبایش با چندصدا و شفاف کردن امور کشف حقیقت بیشتری را از جمله در مبارزه با انواع فسادها ممکن می‌کند و با بازکردن نسبی فضای جامعه و حکومت و نیز با تعامل با جهانیان تقلیل مرارت ایرانیان را کمتر و بهبود اوضاع را بیشتر می‌کند.

وی افزود: در سال ۸۱ در مناظره با یکی از پرچمداران “عبور از خاتمی” در دانشگاه امیرکبیر به طرح یک سوال پرداختم؛ «یک کار یا فعالیت نام ببرید که می‌خواهید انجام دهید اما دولت و مجلس اصلاحات مانع شماست و با عبور از اصلاحات و شکست آن دستتان باز می‌شود و با آزادی و فراغ بال بیشتری می توانید اهداف خود را محقق کنید؟ در جانب مقابل من می‌توانم کارهای زیادی برشمرم که شما اکنون قادر به انجام آنها هستید و با خروج یا اخراج اصلاح طلبان از قدرت دیگر توان انجامشان را ندارید.» من بار دیگر این پرسش را درباره دولت روحانی مطرح می کنم تا نسل جدید آگاهانه تر تصمیم بگیرد.

تاج‌زاده خاطر نشان کرد: اگر بخواهید اوضاع سیاسی کنونی را مقایسه کنید با دوران احمدی نژاد و بگویید کدام بهتر است، ابتدا باید بپرسید که در هر دوره ما چکار می‌توانیم بکنیم که در دوره‌ی دیگر نمی‌توانیم. مردم در دوره احمدی نژاد از کدام حقوق و آزادی‌ها بهره‌مند بودند که امروز نیستند و برعکس؟ اگر از حقوقی بهره‌ می‌بردند که اکنون از آنها محرومند به همان میزان عقب رفته‌ایم. معیارمان نیز حقوق بشر و حقوق شهروندی است، یعنی آزادی اندیشه، بیان، قلم، تجمع، تحزب، انجمن، مطبوعات، اعتراضات و…. هرکس معتقد است که در آن زمان وضع سیاسی جامعه بهتر بود، حق دارد که بگوید باید برگردیم به همان دوره. اما اگر معتقدید که ما چه در عرصه‌ی کشف حقیقت، به دلیل دوصدایی و فضای نسبتا باز کنونی بهتر می‌توانیم به عمق مسائل پی ببریم و شفافیت بیشتری را شاهد باشیم، پس‌ به لحاظ کشف حقیقت یک گام جلوتریم. به لحاظ تقلیل مرارت هم همین شاخص های اساسی اقتصاد یعنی تورم و اشتغال و نرخ رشد اقتصادی را مینای مقایسه قرار دهید. سپس به گسترش امنیت و صلح و نیز بهبود مناسبات خارجی بپردازید.

این فعال سیاسی اصلاح طلب درباره مطالبه آزادی نیز گفت: از منظر آزادی‌ها من مدعیم که شما هیچ کاری نمی‌توانید نام ببرید که در زمان احمدی نژاد می‌توانستید انجام بدهید ولی امروز نمی توانید؛ از ایجاد تشکل در دانشگاه و نیز در جامعه و انتشار روزنامه و مجله تا بهره مندی از فضای مجازی و اعتراض کردن به عملکرد حکومت و ارکانش. پس ما در هر دو زمینه یک گام جلو هستیم اگر چه اوضاع خوب نیست.

وی افزود: ما همچنان که عرف فقها و دانشمندان داریم، شاید بتوانیم از عرف سیاست‌ورزان نیز سخن بگوییم. بر این اساس در امور استراتژیک باید ببینیم احزاب باسابقه و سیاست‌مداران مجرب کدام روش را در زمان خاصی بیشتر تایید می‌کنند و به چه راهبردی در مجموع بیشتر توجه نشان می‌دهند؟ براین اساس می‌پرسم که ۲۰ سال بعد از حماسه دوم خرداد ۷۶ آیا احزاب اصلاح‌طلب از مشی اصلاحی برگشته‌اند یا رویکرد احزاب منتقد و بیرون حاکمیت اصلاح‌طلبانه تر شده است؟ نهضت آزادی که در دوم خرداد ۷۶ به خاتمی رای نداد( رای سفید داد)، در اردیبهشت ۹۶ به روحانی رای داد. چند روز پیش نیز دبیرکل محترمش مجددا حمایت قاطع حزب خود را از رئیس جمهور اعلام کرد. جبهه‌ی ملی نیز که از سال ۵۸ به بعد در انتخابات شرکت نمی کرد، بعد از حدود ۳۸ سال به این نتیجه رسید که در انتخابات شرکت کند و به روحانی رای دهد.

تاج‌زاده در بخش دیگری از این سخنرانی خاطر نشان کرد: راهبرد wait and see را اولین بار جبهه ملی در ایران مطرح کرد. بعد از سرکوب خونین ۱۵ خرداد ۴۲ گفتند صبر می‌کنیم تا هر زمان شاه به بن‌بست رسید، راه برای ما باز شود. صبر کردند تا سال ۱۳۵۶ که شاه به بن بست رسید، اما چیزی که متوجه نبودند، این بود که راهبرد “صبر و انتظار” خود آنان را نیز از جامعه و تحولات آن عقب نگه می‌دارد. وقتی مردم به میدان می‌آیند، رهبران جدید و به روز خود را انتخاب می‌کنند. به همین دلیل آن جبهه ملی که یک اطلاعیه‌اش در سال های ۳۰ و ۳۱ ایران را تعطیل می‌کرد، در سال ۵۷ اعلان تحصن کرد، ولی وقتی آقای خمینی آنرا نپذیرفت، اعلامیه خود را پس گرفت و اعلام کرد هر روزی که امام خمینی تعیین کند، تحصن می‌کنیم. افزون بر آن خودشان نیز از تحولات عقب ماندند، بگونه‌ای که بعد از ربع قرن دیگر آن تشکیلاتی نبودند که ایران را اداره می‌کرد. هنگامی هم که دبیرکل جبهه ملی وزیر خارجه شد، قبل از همه دکتر سنجابی با مهندس بازرگان اختلاف پیدا کرد و استعفا داد.

وی افزود: امروز مجموعه سیاسیون کشور به این نتیجه رسیده اند که راهی کم هزینه تر و مطمئن تر از اصلاحات نداریم. معنای سخن من این نیست که اصلاح طلبان ضعف ندارند، یا اشتباه و کوتاهی نکرده‌اند. بلکه عرف سیاسیون کشور در انتخاب بین راهبردهای مختلف اصلاحات را برگزیده است. حتی احزاب و شخصیت هایی که مطلقا در حکومت حضور ندارند و از مزایای آن بهره‌ نمی‌برند، بر آن مشی تاکید دارند. جالب آنکه ابرام این دسته بر دفاع از دولت و اصلاحات برایشان گران تمام می‌شود. حال آنکه اگر بخواهند با مشکلات امنیتی مواجه نشوند، باید علیه روحانی حرف بزنند. در آن صورت حتی صدا و سیما نیز حرفشان را در بوق می‌کند. آنان با علم به اینکه دفاع از دولت و اصلاحات هزینه بر است ، برای دفاع از کیان کشور و منافع ملت از اصلاحات درونی پشتیبانی می‌کنند.

معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات در ادامه افزود: جایگزین اصلی اصلاحات انقلاب است. من در انقلاب ۵۷ شرکت فعال داشتم. اعتراف می‌کنم بزرگترین انتقادی که امروز در پاسخ دادن به آن دشواری دارم، این است که چرا به اندازه کافی تلاش نکردیم که با شاه به مصالحه برسیم و با اصلاحات کشور را پیش ببریم. عجیب آن که کسانی بیشتر این انتقاد را متوجه ما می‌کنند، که این روزها خود مخالف آشتی ملی و طرفدار انقلاب شده اند و توجه ندارند که انقلاب اسلامی مردمی ترین انقلاب بشر بود با پاک‌ترین رهبران. باوجود این بعد از ۴۰ سال به اینجا رسیده‌ایم. افزون بر مصایب هر انقلاب، بسیاری از بزرگان معتقدند که امروز اگر اتفاقی بیافتد، ممکن است ایرانی نماند که بگوییم ۴۰ سال دیگر عقب خواهیم افتاد. برای مثال زنده یاد مهندس سحابی می‌گفت برغم تمام انتقادهایم به نظام از آن دفاع می‌کنم برای اینکه سرنوشت جمهوری اسلامی در حال حاضر با سرنوشت ایران گره خورده است. هروقت این دو جدا شدند آن زمان می‌شود جدا تصمیم گرفت و عمل کرد.

تاج‌زاده تاکید کرد: اگر کنار بنشینیم تا ببینیم که چه اتفاقی خواهد افتاد، بدانید که جز پیشرفت ارتجاع و جز بستن همه‌ی دهان‌ها و شکستن تمام قلم‌ها و جز بازگشت تحریم‌های کمرشکن و سایه شوم جنگ به آسمان ایران نتیجه نخواهیم گرفت. شک ندارم که تداوم مسیر کنونی بن بست است. جمهوری اسلامی باید دست به اصلاحات بنیادین بزند، اگر بخواهد بماند. ما نیز نمی‌توانیم کنار بشینیم تا زمان مشکلات را حل کند، زیرا ممکن است ایرانی نماند تا بخواهیم آن را اصلاح کنیم.

وی افزود: این پرسشی اشتباه است که آیا به دولت امید ببندیم یا نبندیم. این سوال آدم منفعل و ضعیف است. یک سیاست‌ورز نمی‌تواند بگوید که ما به دولت امید می‌بندیم و می‌نشینیم تا موسی و خدایش بروند و با دشمن بجنگند و شهر را فتح کنند. نه! ما اثرگذاریم و گاه تعیین کننده و به میزانی که متشکل تر، منسجم تر، فعال‌تر، باانگیزه‌تر و با برنامه به روزتری به میدان بیایم، بیشتر می‌توانیم مطالبات خود را تحقق بخشیم. چه کسی می‌گوید که اگر ما از روحانی حمایت می‌کنیم، در مورد ضعف ها و کوتاهی‌‎ها یا احیانا فسادهای دولت باید سکوت کنیم؟ نه! ما باید بر اجرای خواسته‌های مردم پافشاری کنیم نه اینکه منفعل بنشینیم و بگوییم دولت روحانی باید مشکل ستاره دارها را حل کند. باید با بسیج افکار عمومی دولت را مجبور کنیم معضل دانشجویان ستاره دار را حل کند. اگر هم زورش نمی‌رسد، موانع راهش را افشا کنیم تا حقوق شهروندان تامین شود. ما باید موج ایجاد کنیم تا منتقدان بتوانند احزاب خود را تاسیس کنند. نباید سرکوب های ۸۸ اعتماد بنفس ما را تضعیف کند و منتظر بمانیم تا دولت و مجلس مشکلات را حل کنند.

تاج‌زاده تاکید کرد: من اگر روحانی رای نیاورده و خدای ناکرده رئیسی رییس جمهور شده بود، بازهم تحقق مطالبات ملی را با صدای بلند فریاد می زدم اگرچه امید حلش را کمتر از الان می‌داشتم. ما بدلیل نظارت استصوابی و محدودیت‌های موجود اگر صد بار دیگر نیز انتخابات برگزار شود، در مقابل رئیسی به روحانی رای می‌دهیم اما نامزد مطلوب ما در شرایط اسفناک اقتصادی کنونی مهندس موسوی است اگرچه برابر دولت پنهان قاطعانه از دکتر روحانی حمایت می‌کنیم. همیشه گفته‎ام که ما در انتخابات شرکت می‌کنیم برای اینکه دور بعد دایره انتخاب ملت را بازتر کنیم. ما هر وقت شرکت نکرده‌ایم این دایره بسته‌تر شده است. نمونه موفقش این که در سال ۹۲ پیروز شدیم ۹۴ انتخابات بازتر شد. در سال ۹۴ که پیروز شدیم فضا در ۹۶ چنان باز شد که ۷۰۰ نامزد تایید صلاحیت شده داشتیم و نمی‌دانستیم چطور باید از بین آنان ۲۰ نفر را معرفی کنیم.

وی افزود: ما در دوم خرداد از بالا تا پایین خطا زیاد مرتکب شدیم. اما یک چیز کمر ما را شکست که نه ۱۸ تیر بود و نه قتل‌های زنجیره‌ای، بلکه ناامیدی بود؛ آنهم درست در لحظه‌ای که آزادترین انتخابات ایران در دولت اصلاحات برگزار می‌شد و در آن اعضای نهضت آزادی و نیز نامزدهای ملی _ مذهبی تایید صلاحیت شده بودند و یک داوطلب به دلیل فکری و سیاسی ردصلاحیت نشد. همان انتخاباتی که رهبر در اعتراض به عملکرد دولت و مجلس در تایید صلاحیت نامزدها قهر کرد و رای نداد. به سخن روشن در آزادترین انتخابات ایران به دلیل ناامیدی عمومی که البته خود ما نیز در ایجاد آن سهیم بودیم، تمام نامزدهای تحول خواه شکست خوردند. انتخاباتی که در آن مرحوم دکتر یزدی شخصا در میدان هفت تیر تراکت تبلیغاتی انتخاباتی پخش می‌کرد اما حتی یک نامزدشان رای نیاورد. احمدی نژاد مولود آن ناامیدی و قهر ۸۹ درصدی مردم تهران با صندوق‌های رای بود. ما منتقد وضع موجودیم. آقای روحانی بسیاری از مطالبات مردم را هنوز جواب نداده است. ولی همچنان ایستاده‌ایم و ناامید نمی‌شویم. بلکه قوی‌تر از گذشته بر اصلاح امور پا می‌فشاریم. بخصوص اکنون که بسیاری از اصولگراها نیز به مشی اصلاحات رسیده‌اند و می‌گویند ما جز صندوق رای و انتخابات واقعا رقابتی راه مسالمت آمیزتر و کم هزینه‌تر دیگری برای بهبود اوضاع نداریم.

تاج‌زاده تاکید کرد: ما باید در صحنه بمانیم و حرف خود را بزنیم. آقای روحانی کف مطالبات ما را نمایندگی می‌کند. سقف مطالباتمان خیلی بالاتر است. تا روزی که هر ایرانی به دلایل عقیدتی و سیاسی از هیچیک از حقوق شهروندی خود محروم نشود و تا زمانی که هر ایرانی با هر فکر و سلیقه‌ای بتواند از همه‌ی امکانات و مواهب این کشور در یک رقابت سالم و آزاد بهره‌ ببرد، تا آن وقت برابر تمامیت‌خواهی و انحصارطلبی و نیز کاسبان جنگ و تحریم می‌ایستیم تا روزی که ایران برای همه ایرانیان شود، به یاری خداوند و حمایت ملت.

حمیدرضا جلائی‌پور
سید مصطفی تاج‌زاده

براي قرار دادن لوگو زير در سایت یا وبلاگ خود، كد را در قسمت (head) سايت يا وبلاگ قرار دهيد.