- صفحه اصلی
- درباره ما
- آرشیو
- سایت قدیم
- جبهه مشارکت ایران اسلامی
- تماس
بخش های اصلی
اگر بخواهيم در نهايت مرز فارقي بين يک جامعه ديني با غيرديني تصور و ترسيم کنيم آن مرز اخلاقی تر بودن است چرا که آموزه هاي اخلاقي با پشتوانه فرامين خداوندي و وحي زمینه محکم و مساعدتری را براي مومنان به اديان الهي براي عمل بدانها بوجود می آورد در حالي که راه چون و چرا به برخي آموزه هاي اخلاقي در جوامع غير ديني باز است، بدلیل آنکه دينداران بر پايه آزادي و آگاهي و اراده ايماني و معادانديشي رفتار اخلاقي در پيش مي گيرند، اما همانند غير دينداران بر رعايت موازين اخلاقي ناشي از قرارداد اجتماعي مبتني بر خرد جمعي و همگاني هم توافق دارند. خلاصه آنکه دين اصلي ترين پشتوانه «اخلاق» براي جوامع بشري است و غایت حکومت ديني مي تواند در يک جامعه اخلاقي تجلي و تبلور يابد. عدالت، صداقت، امانت، وفاي به عهد، ايثار و ازخودگذشتگي، انفاق و کمک به همنوع،... و در يک کلام این قاعده طلایی « اخلاق » که " آنچه را برخود می پسندی بر دیگران بپسند " یا " آنچه را بر خود نمي پسندي بر ديگران نيز مپسند» از آموزه هاي بنیادی اخلاقي دين اسلامند و از اين رو پيامبر گرامي در حدیثی هدف غايي بعثتش را اتمام مکارم اخلاقي در جامعه بشري اعلام کرده است.
منبع : جرس
حال سوال مهم اين است که رفتار و منش اخلاقي ما مسلمانان به طور عموم، و ما ايرانيان به طور خاص و ذيل نظام جمهوري اسلامي ايران چه نسبتي با اين آموزه هاي ديني و اخلاقي دارد؟ و اگر رفتار و منش موجود ما فاصله قابل توجهي با آنچه بايد باشد دارد، دليل و علتش چيست؟ و... قطعاً رفتار و منش فردي و جمعي ما در منظومه اي از عوامل متنوع تاريخي، جغرافيايي، ژنتيکي، آموزشي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و... شکل مي گيرد اما آنچه در اين مقال مورد نظر و توجه است رابطه بين « اقتصاد و اخلاق » در شکل دهي شيوه رفتاري ما است. بدون آنکه بخواهم وارد مباحث پيچيده و متنوع در اين زمينه شوم و بحث زيربنا يا روبنا بودن اقتصاد و فرهنگ و اخلاق را بازنمايم، اجمالاً مي توان مي گفت که نحوه کسب و کار و درآمد و معيشت و جايگاه و پايگاه اقتصادي و اجتماعي افراد جامعه در منش و شيوه رفتاري و اخلاقی آنها تاثير بسزایی دارد و در وجهي حتي نوع جهت گيري ايماني و اخلاقي آنها را رقم مي زند.
اينکه در احاديث آمده: " هر آن گاه فقر مي تواند به کفر بينجامد " يا " از هر دري فقر وارد شود ايمان از در ديگر خارج مي شود " يا " کسي که معاش ندارد معاد ندارد "... به روشني رابطه « اقتصاد و اخلاق » را در سنت و آموزه هاي دينی اسلام نشان مي دهد و جاي هيچ شک و شبهه و ترديدي را در اين باره باقي نمي گذارد.
با اين مقدمه حال بايد پرسيد که " عملکرد اقتصاد ايران " بطورکلی در سالهای پس از انقلاب ، و از میانه سال ۸۴ به اینطرف با حاکمیت یکدست اقتدارگرایان و درآمد افسانهای نفتی بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار( درآمدی بیش از کل درآمد نفت از ابتدا تا سال ۸۴) در پاسخگويي به نيازهاي اقتصادي و معيشتي جامعه ما، و به ويژه در وجه توزیع عادلانه درآمد و کاهش شکاف طبقاتی و از بين بردن فقر و محروميت و بيکاري و... به گونه اي که مويد و مقوم رفتارهاي اخلاقي در جامعه باشد، چقدر موفق بوده است؟ براي آسيب شناسي اخلاقي و اجتماعی امروز جامعه ما کافي است فقط صفحه حوادث مطبوعات را مطالعه کرد. اگر کمي عميق و دقيق تر بخواهيم موضوع را بسط دهیم کافي است که تعداد پرونده هاي جاری بزهکاري و جرائم عمدي در قوه قضائیه نسبت به جمعيت، آمار طلاق و نرخ افزايش آن در طول زمان، تعداد زندانيان و ورودي و خروجي زندانها در سال، تعداد چکهای برگشتی، آمار اختلاس و سوء استفاده از بیت المال و فساد و سرقت و قتل و تجاوز به عنف و... را مرور کنيم، و اگر عميق تر به موضوع بپردازيم بايد نوع نگرش و برداشت و رفتارعامه مردم نسبت به وجوه مثبت و منفي ارزش هاي اخلاقي همچون راستگویی و دروغ، درستکاری و کلاهبرداری، قانونگرایی و پارتی بازی، پاک بودن و فساد و رشوه،... در جامعه را ملاک قرار داد که بر پايه پژوهشهای انجام شده اوضاع بسيار ناگوار و تلخ و غم انگيز است، و قطعاً آناني که به عنوان روحانی و عالم دینی مسووليت اداره جامعه را به عهده دارند بايد پيش و بيش از ديگران بر اين امر متفطن و آگاه باشند که برخوردهاي قهري و سرکوبگرانه در برابر اين آسيبها تا زماني که عوامل اقتصادي دخيلند راهگشاي حل مشکل نخواهد بود. جاي تاسف بسيار دارد که " عملکرد اقتصاد ايران " به رغم بهره مندي از درآمد نفت ( بیش از ۱۰۶۰ ميليارد دلار در سال هاي پس از انقلاب) نتوانسته است آنچنان فضاي زندگي اي را براي ايرانيان فراهم آورد که ديگر فرد يا خانواده اي در پي انجام عملي غير اخلاقي براي گذران زندگياش نباشد و قطعاً پس از گذشت ۳۴ سال از پيروزي انقلاب اسلامي ديگر نمي توان همانند سال هاي اول انقلاب استدلال کرد که ما نياز به زمان براي عمل به آموزه هاي ديني و اخلاقي داريم. با هر نگاه و منظري بخواهيم به رابطه « اقتصاد و اخلاق » در دنياي امروز نگاه کنيم اين آموزه اجتناب ناپذير مي نمايد که هر جامعه و حکومت بدون داشتن اقتصادي قوي و پاسخگو به نيازهاي معيشتي شهروندان در پايبندي به « اخلاق » لنگ می زند چراکه نوعي همبستگي مثبت بين وضعیت و رفاه اقتصادي و رعايت ارزش هاي اخلاقي از سوی آفراد جامعه وجود دارد. اگر روزگاري سعدي گفته : «اندرون از طعام خالي دار - تا در آن نور معرفت بيني» قطعاً آن روزگاري دگر و انجام این توصیه نيز اختياري بوده است، اما در اين روزگاران به تعبير عامه مردم شکم خالي دين و ايمان ندارد و فرد نیازمند دست به هر کاري خواهد زد. بماند که نیازمندی در این روزگار از مرز شکم خالی و گرسنگی گذشته، و شکلهای دیگری یافته است .
خلاصه کلام اینکه « اقتصاد و اخلاق » در این روزگار آنقدر همبسته و درهم تنیده اند که هیچ حکومتی و از جمله حکومتی بنام دین نمی تواند بدون اینکه «اقتصاد» را سامان دهد انتظار داشته باشد «اخلاق» در جامعه سامان يابد، و هر راهي جز اين پیمودن به بيراهه رفتن است، و بنظر می رسد کارنامه جمهوری اسلامی ایران در این باره نمره قبولی نداشته و نیاز به بازنگری و اصلاحات اساسی دارد. اینکه حاکمیت کنونی چقدر به انجام این اصلاحات بها و تن خواهد داد سرنوشت نظام و آینده کشور را تعیین خواهد کرد.