- صفحه اصلی
- درباره ما
- آرشیو
- سایت قدیم
- جبهه مشارکت ایران اسلامی
- تماس
بخش های اصلی
حزب اتحاد ملت ایران اسلامی با انتشار بیانیه تحلیلی در مورد مسائل دانشگاه، از دولت تدبیر و امید خواست در سياستگذاریها و رويكردهای مديريتي خود در این حوزه بازنگری کند و دانشجویان را به صبر و پشتكار بیشتر در راستای پیگیری مطالبات دعوت کرد
متن کامل بیانیه به شرح زیر است :
به نام خدا
آذر ماه هرسال موسم اوج گیری فعالیتهای سیاسی دانشجویان و در نتیجه توجه به نقش سیاسی دانشگاه و دانشجویان است از آن رو که در شانزدهم این ماه در سال ۳۲ سه دانشجوی مبارز جان خود را در راه استقلال ایران و نفی استبداد نثار کردند. مناسبت این روز در طول تمام بيش از هفتاد سال گذشته، برای دانشجويان آزاده دارای دغدغه خير عمومی، نماد نفی تکصدایی و اصلاح امور بوده است و چه بسیار دانشجویانی که به مناسبت بزرگداشت این روز و در مسیر آزادی خواهی هزینههای سنگین پرداختهاند. امروز نیز خوشبختانه، هر چند خسته و کم رمق، ولی این شعله همچنان فروزان است. ممکن است امروز نشود همچون روزهای آغازین دولت اصلاحات در باب کم و کیف مقوله ای تحت نام جنبش دانشجویی سخن گفت، اما این بدین معنا نیست که دانشگاه از افرادی که دلشان برای این آب و خاک میتپد خالی شده است. این که خیلی از تفکرات و پندارها نمود بیرونی ندارند، دلیل بر بیاهمیت شمردن آرمان های بلندی چون عدالت و آزادی، حقوق و کرامت انسانی نیست. اكنون به نظر ميرسد نهاد دانشگاه با مشكلات و چالشهای عديدهای مواجه است که موجب بروز وضع موجود هستند. امروز، براي برخی ناظران بيرونی اين پرسش ايجاد شده كه آن دانشگاهی كه قرار بود انسان ساز و تعالی بخش باشد، چگونه رو به افول نهاده است؟ و چگونه بر پايهی زدودن نشاط و پويايی از فضاهای دانشجويی، فاسد و بیكيفيت شدن آموزش و پژوهش و رسوخ تبعيض و بیعدالتي، شاهد دانشگاههايی هستیم كه نه با معيارهای آكادميك همخوانی دارند و نه نسبتی با آرمانهای انقلاب اسلامي دارند. نه کارخانه آدم سازی هستند و نه مبدا همه تحولات.
بی تردید ریشه و منشأ بسیاری از مشکلات امروز رویکردی بود که برخی نهادها و گروههایی که هر ۹ روز یک بحران برای دولت اصلاحت در آن زمان میآفریدند، از خود نشان دادند و می کوشیدند به انحای مختلف، دانشگاه را زمینگیر کنند. متأسفانه این رویکرد، در دولت های نهم و دهم آقای احمدی نژاد، گفتمان غالب دولت و قدرت شد. عملکرد دولت گذشته در قبال نهاد دانشگاه بر اين اصل استوار بود كه با بالابردن هزينه فعاليت رسمی سياسي و فرهنگی و صنفی دانشجويان غيرهمسو و گسترش فعاليتهای همراستا با قدرت، فضای دانشگاه را به سمت و سوی دلخواه سوق دهند؛ البته بهانه و ظاهر گفتارشان این بود که ارمغان سياستزدايي از دانشگاه، رشد علمي خواهد بود. چنين رويكردی نه دانشگاه را با آنان همراه كرد و نه به رشد علمی کشور كمك نمود! تنها، سرمايه اجتماعي نظام را خدشهدار و ياس و سرخوردگي را در جوانان دانشجو فراگير كرد. افزون بر آمار متأثر کننده فرار مغزها، نگاهی به گزارشهای رسمي و غیررسمی در رابطه با آسیب های اجتماعی چون اعتیاد و مصرف مواد توهمزا حاکی از واقعیت تلخی به نام ناامیدی، سرخوردگی، سردرگمی و نگرانی نسبت به آینده در بین جوانان است. آن هم در شرایطی که پنجره جمعیتی به روی کشور ما گشوده شده و کشور ما در یکی از کم نظیرترین موقعیت ای اجتماعی و تاریخی است.
انجمنهای اسلامي دانشجويان به عنوان ديرپاترين تشكل دانشجويي، نقشی بيبديل در تاريخ معاصر ايران ايفا كردهاند؛ از همراهی با دولت ملی دکتر مصدق تا سازماندهی اعتراضات گسترده عليه كودتاگران، از نشر افكار روشنفكران مسلمانی چون مهندس مهدی بازرگان و دکتر علی شريعتی، تا بذل جان در راه انقلاب اسلامی، از فتح لانه جاسوسی آمريكا تا حضور در دفاع مقدس و جهاد سازندگی، از حضور در جنبش اصلاحات تا حراست از نهاد جمهوریت و حقوق مردم بهویژه حق تعیین سرنوشت. چنين انباشتي از تجربه، از انجمنها نهادی ساخته بود كه عموم دانشجويان مخاطبش بودند و اعتماد ايشان سرمايه اش. دولتهای نهم و دهم، چنين سرمايهای را در تضاد با منافع خود میديد. از این رو فعاليت انجمنهای اسلامی، که آنها را غیر خودی میپنداشت، را برنتابید و اين چنين بود که محمل پويايی در دانشگاه را به محاق برد و متوقف کرد.
در دانشگاهی که قرار بود طبق آموزههای ایدئولوگ برجسته انقلاب، شهید همیشه جاوید، آیت الله مرتضی مطهری، کمونیستها و مارکسیستها نیز کرسی تدریس داشته باشند، عرصه نه تنها بر دانشجویان غیر مذهبی که بر بسياری از فعالان دانشجويی مسلمان و اصلاح طلب نیز تنگ شد و انواع و اقسام رنجها و مرارتها همچون احکام انضباطی و حبس و تبعید و اخراج و ستارهدار کردن بر آنها تحمیل شد. مواردی که حتی برخی از آنها در رژیم طاغوت برای دانشجویان انقلابی و مبارز مصداق نداشت.بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی، حتی آنان که چندان سابقه فعالیت سیاسی نیز نداشتند، به صرف همسو نبودن با دولت یا از تحصیل در مقاطع بالاتر محروم گشتند یا راه عضویت آنها در هیأت علمی دانشگاهها سد شد. به علاوه در این مدت، بسیاری از استادان باسواد و مجرب به خصوص در علوم انسانی، به انحای مختلف یا بازنشسته شدند یا گرفتار مضیقه و محرومیت گشتند. در چنین شرایطی بحث تبادل استاد و دانشجو و ارتباطات علمی سازنده با دنیا، بیشتر به شوخی و رویا می ماند.
در مقابل، بسیاری از افراد کمسواد و فاقد صلاحیت، حتی با مراتب علمی نامناسب، به صرف همراهی و همفکری با دولت گذشته یا ضدیت با اصلاح طلبان یا اعلام برائت از ایشان، به کار گرفته شدند. آن چه تحت عنوان بورسیه های غیرقانونی مدتی فضای رسانه ای جامعه را فرا گرفت، در واقع نمودی از اعمال همین سیاست ها بود. عملکرد مجلس نهم در حذف وزیر خوشنام و دانشمندی چون دکتر فرجی دانا، و عدم رأی اعتماد به چهرههای کاردانی که توسط رئیس جمهوری برای این وزارتخانه معرفی شده بودند، به خوبی عزم و سرسختی مخالفین دولت را در اعمال و تداوم این سیاستها نشان میدهد؛ متاسفانه ترس، انفعال و بی تدبیری برخی مدیران فعلی وزرات علوم نیز چشم اندازی از تغییر را نشان نمی دهد.
رشد مدرکگرایی، بحران فزاینده در بازار کسب و کار، دولتی کردن امور و ایجاد محدودیت برای بخش خصوصی مستقل، از بین بردن رقابت و دخالتهای ناروا در مسائل دانشگاهها و هیأت علمی، حق ویژه قائل شدن برای نورچشمیها و فراری دادن شایستگان به آن سوی مرزها، همه و همه در دامن زدن به فساد علمی و کاهش کیفیت آموزشی مؤثر بوده اند. در کنار این موارد گسترش غیرمسؤلانه آموزش عالی به خصوص در دوره های تحصيلات تكميلي نه تنها دردی را از جامعه درمان نکرد بلکه مترتب نتايج فاجعه باری برای جامعه و آموزش عالي شد. به وجود آمدن بازار سیاه در آموزش عالی، رشد قارچ گونه مؤسساتی که مقاله و پایان نامه می فروشند و نیز سرقت علمی، تنها مثال های معدودی از آن نتایج فاجعه بار هستند.
با رای مردم به حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی در خرداد ٩٢، اميدها براي تغيير در دانشگاهها قوت گرفت. طي دوران سرپرستي دکتر جعفر توفيقي و وزارت دکتر رضا فرجي دانا بر وزارت علوم، براي برچيدن فضای امنيتي از دانشگاه و بهبود آموزش و تحقيقات، تلاشهای ارزشمندی صورت گرفت. بسياری از محرومان از تحصيل به دانشگاه بازگشتند؛ انجمنهای اسلامی و تشكلهای دانشجويی اصلاح طلب مجوز فعاليت گرفتند؛ تعدادي از اساتيد اخراج شده به كلاسهای درس بازگشتند و پروندهی بورسيهها غيرقانوني به جريان افتاد. اما به نظر می رسد اکنون روند تغييرات به کندی پیش رفته و میرود. به طوری که تعداد قابل توجهی از تشكلهای مجوز گرفته با ممانعت مسئولين برای برگزاری برنامه روبه رو میشوند. برای حضور کثیری از فعالين سياسي و روشنفكران در دانشگاه مجوز صادر نميشود و به صورت تقریبا بیسابقهای برخی نهادهای بیرون از دانشگاه، درجهت اعمال محدودیت و ایجاد رعب، مستقیما با مسئولان دانشگاهها و یا خود دانشجویان تماس گرفته و برای ایشان خط و نشان میکشند. برخی اخبار حاکی از احضار و بازداشت فعالين دانشجویی یا تعطيلی نشريات دانشجویی است. در حالی كه اتحاديههای سراسری تشکلهای اصولگرا مجوز گرفتهاند، براي اتحاديههای اصلاح طلب در دانشگاه مجوز صادر نشده و از برگزاری نشستهای همانديشی تشكلهای اصلاح طلب و انجمنها جلوگيری میشود. گویی وزارت علوم در عمل، در برابر فشارهای نهادهای خارج از دانشگاه تسليم شده است. از سوی ديگر در خصوص نقض عدالت آموزشی و تداوم برخی تبعیضهای جنسیتی نیز نگرانیهایی وجود دارد. رویههای فعلی نه با شعار تدبير و اعتدال همخواني دارد و نه با مطالبات دانشگاهيانی كه با اميد از رييسجمهوری حمايت كردهاند. لذا دولت ميبايست در سياستگذاریها و رويكردهای مديريتي خود در این حوزه بازبينی اساسي صورت دهد.
حزب اتحاد ملت ايران اسلامي فرصت را مغتنم شمرده، از پویایی و تلاش خستگیناپذیر دانشجویان عزیزی که با وجود تمام موانع و سختی ها میدان را خالی نگذاشته اند، تقدیر میکند و آنان را به صبر و پشتكار بیشتر براي پیگیری مطالبات دعوت می کند و اميدوارست هم چون گذشته با ثبات قدم در مسير عقلانيت و اصلاح گام بردارند و از یاد نبرند که راه پيشرو، راهي ناهموار و طولاني و نیازمند صبر، شکیبایی و گاه خویشتنداری است.
آذر ماه ۱۳۹۵
حزب اتحاد ملت ایران اسلامی