در دو هفته تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه «تهران» و «علموصنعت» به کمیته انضباطی برای پارهای از توضیحات فراخوانده شدهاند؛ احضارهایی که بیشتر به صورت تلفنی بوده، در صورتی که مطابق قانون همه احضارهای دانشجویان به کمیتههای انضباطی باید به صورت کتبی انجام شود....
ما دانشجویان ضمن اعلام اعتراض صریح خود به این فرایندها و مخصوصاً احضارهای گروهی ۱۸ اسفند دانشگاه تهران و ماههای گذشتۀ دانشگاه علم و صنعت ایران، خواستار توقف فوری این فرایند و پاسخگویی شفاف دربارۀ چرایی آن هستیم و معتقدیم آغاز دوبارۀ احضارهای گروهی نهتنها برای دانشجویان این دانشگاهها، بلکه برای همۀ دانشجویان کشور اتفاقی نگرانکننده است که باید در مقابل آن موضعی شفاف، قاطع، و قانونی گرفت. مسئولین امر به جای تهدید، ترعیب و سرکوب دانشجویان موظفند به دنبال پاسخگویی به مطالبات برحق آنان باشند....
ما آگاهانه و مجدانه در صحنه باقی خواهیم ماند. و تمامی مطالبات به حق خود را از کانال صندوقهای رای پیگیری خواهیم کرد. ما از تاریخ درس گرفتهایم و اجازه تکرار تلخیهای ناشی از عدم حضور را نخواهیم داد. ما سرنوشت خود را به دست خواهیم گرفت. و سلامی دوباره خواهیم داد به اصلاحات به عقلانیت به تدبیر به امید و به ایران عزیز....
رییسجمهور محترم باید عنایت داشته باشند چه با رفع مشکل تایید صلاحیتها و چه با ادامهی روند فعلی دولت باید مجددانه و با برنامهریزی صحیح اسباب گشایش داخلی را محیا کند. ردصلاحیت سیستماتیک جریان اصلاحات و اعتدال، نگرانی از حذف یک عده از ساختار قدرت نیست، بلکه ما را از سرنوشت نظامی نگران خواهد کرد که اصلاح و اعتدال را از مشی خود به دور میداند. مسئله ما چانهزنی بر سر اصلاح لیست ردشدگان در انتخابات نیست، ما ایستادگی و اراده لازم را در دولت بر سر دفاع از مطالبات ملت خواستاریم.
تضییقها و تحدیدها و بیتدبیریها در زمینهی نشریات دانشجویی به آنچه گفته شد، محدود نیست. در بسیاری از دانشگاهها، نشریات دانشجویی از کمترین حقوق قانونی خود بیبهرهاند؛ کوچکترین فضایی برای پخش نشریات خود ندارند، از کمترین حمایتهای مالی بیبهرهاند و با محدودیتهای عجیبی در جذب آگهی مواجه میشوند. در بسیاری موارد، حمایت مالی دانشگاه از نشریات، بهانهای برای نظارت بر محتوای نشریه قبل از انتشار است (آن هم از سوی یک کارشناس) و کوچکترین مقاومتی هم کار را به پروندهسازی و کمیته ناظر و کمیته انضباط
لازم می دانیم به همه اعضای محترم هیئت علمی و دانشجویان عضو نهادهای رسمی دانشگاه که با بهره گیری از بودجه عمومی دانشگاه فعالیت می کنند، یادآوری گردد که از ارزش های بی بدیل و بنیادین دین اسلام، یکی و شاید مهم ترین آنها خردورزی است، اما رفتارهای خرد ستیزانه افراد داعیه دار ارزشمداری که با خشونتی تمام و کمال به جلسات سخنرانی و بحث و گفت و گو حمله می برند، چگونه با دین رحمانی و عقلایی اسلام قابل جمع است؟ مگر در این سخنرانی ها که مخاطبان و خطیبان آنها از فرهیختگان این ملتند، چه خطری نظام را تهدید می ک
دولت موظف است تا همچنانیکه کوشید با گشودن اندک فضایی برای کار حزبی منتقدانه و دفاع از تکثر نظر در دانشگاهها به واسطهی بازگشایی انجمنهای اسلامی دانشجویان اصلاحطلب، قدمی برای رفع تبعیضهای ناروا بردارد و مقدمات مشارکت عموم مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را مجموع آورد، برای محو هرگونه استبداد، خودکامگی و انحصارطلبی داخلی نیز بکوشد. قانون اساسی دولت را عهدهدار آن کردهاست تا با دفاع از حضور طیفهای گسترده در انتخابات پیشروی مجلس، صدایی در برابر انحصارطلبا
دانشجویانی که برای پیشرفت کشور بر مبارزه با استکبار و استبداد کوشیدهاند و هیچ گاه توجهی به وضع موجود نداشتند و اسیر توهمات روزمرده حاکم بر جامعه نشدهاند و هرگز وامدار هیچ جریان خارج از دانشگاهی نبودهاند هنوز هم جنبش دانشجویی را زنده نگه داشتند...جمع دانشجویانی که امروز در این جلسه ندای آزادی سر میدهند شش سال پیش نبودهاند تا ببینند چه بر سر دانشگاهها و دانشجویان آمد اما فریادی که امروز از گلوی شما خارج میشود همان فریادی است که شش سال پیش دانشجویان دیگری آن را سر داده بودند و این نشان دهنده
من در طول انتخابات ریاست جمهوری تنها کاندیدای بودم که از دانشگاه آمدم و بارها گفتم که کشور را پر مخاطره و آینده را سیاه پیش بینی میکنم و میگفتم دانشجویان باید نقش خطشکن داشته باشند و منفعل نباشند٬ ولی متاسفانه تعبیر غلط بود و گفتند چه بیایید چه نیایید فلان شخص رئیس جمهور میشود٬ پس چرا ابزار دست سیاستبازان شویم.
جامعه ایران جامعهای است که دچار انسداد و اختلال گفتوگویی شده است به گونهای که حرف یکدیگر را به خوبی نمیفهمیم و از این رو نرخ طلاق بالاست و این موضوع در حوزه سیاست و فرهنگ هم دیده میشود؛ اگرچه ایران کشوری بود که خود گفتوگوی تمدنها را مطرح کرد، اما به جرأت میتوان گفت که جزء پنج کشوری هستیم که گفتوگوی تمدنها را جدی نگرفتیم.